به نام خدا
گواهی نامه گرفتن اولش اسون به نظر میرسه ولی میری جلو . بازم اسون به نظر میرسه ولی بیشتر که رفتی جلو این پارک دوبل کردن آدمو حسابی اذیت میکنه . یه بار نزدیک جدول میشه یه بار دور میشه یه بارم که فاصلش مناسبه کج میشه. امروز بعد از 3 بار ازمون عملی دادن توسط مربی های اموزشگاه بالاخره قبول شدم.
امروز قبل از ازمون باید 2 ساعت کنار مربی تمرین رانندگی میکردم . از صبح ساعت 6 که بیدار شدم خون دماغ شدم ولی خدا رو شکر شدتش کم شد. ولی گاهی قطره ای میومد. موقع راننندگی چشمتون روز بد نبینه، یه وضع فجیعی بود باید حواسم به رانندگی بود گاهی هم که قطره ای خون میومد پاکش میکردم ازونور هم باید مراقب می بودم که حرکت ناگهانی نکنم که شدت خون بیشتر شه ولی مگه تو دور دو فرمان زدن ، خودشم با این فرمونای پرایدا مگه میشه تکون شدید نخورد ولی خدا رو شکر امروز قبول شدم . موند برم پیش افسر امتحان بدم ببینیم اونجا چی میشه.
البته باید بگم تا قبل از این ، دست به فرمون ماشین نزدم و دارم از صفر توی اموزشگاه یاد میگیرم اما فکر کنم از خانومایی که همزمان بامن اومدن اموزش، خیلی بهتر رانندگی میکنم اگه ببینین چجور رانندگی می کنن؟!!
خدانگهدار
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: خاطره ی گواهی نامه گرفتن, خاطره,